تفاوت «ستایش» با «یاور» در چیست؟ / «بهادر زمانی» و گره گشایی از قتل مرموز «شامیز»
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۸۵۴۶۳
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «سعید سلطانی» که در این سالها سه گانه سریال «ستایش» را برای تلویزیون ساخته بود، برای شبهای ماه مبارک رمضان سریال دیگری را با نام «یاور» که ابتدا «دوزخ برزخ بهشت» نام داشت را کارگردانی کرده است.
این سریال که به دوستی و رفاقت و روابط خانوادگی میان چند خانواده میپردازد، در میانه راه و با قتل یکی از شخصیتها وارد داستانهای جنایی پلیسی شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با «بهادر زمانی» درباره چالشهای نقش یک پلیس در سریال رمضانی شبکه سه گفتگو کردیم.
** با توجه به اینکه شما پیش از این در سریالهای مختلفی نیز به ایفای نقش پرداخته بودید، چطور شد که نقش پلیس در سریال «یاور» را به شما پیشنهاد دادند؟
وقتی این نقش پیشنهاد شد جلسهای با آقای سلطانی کارگردان و گروه تهیه کار داشتم و وسواسم و مشخصاتی که دوست دارم اتفاق بیفتد را گفتم. چون در تلویزیون مدل کار متفاوت از سینما است و من تجربه کارهای قبلی نظیر تنهایی لیلای آقای لطیفی را داشتم و به همین خاطر سعی کردم ابعاد مختلف نقش را ببینم. زمانیکه آقای سلطانی درباره این نقش توضیحاتی داد لذت بردم به خاطر اینکه شخصیتی نبود که فقط درگیر مسئله نظامی اش باشد و در درام داستان تاثیر گذار بود و با شخصیت اصلی سریال که یاور باشد کشمکش دراماتیکی داشت و این تا پایان داستان هم ادامه دارد. به این دلیلها حضور در این سریال را پذیرفتم و خوشحال شدم که با آقای سلطانی همکاری کردم.
** تا به حال نقش پلیس بازی کرده بودید؟
در سریال کرگدن نقش شخصیتی امنیتی را بازی میکردم که تفاوتهایی با پلیس دارد. پلیس بود البته نه به آن شکلی که همه میشناسند.
بیشتر بخوانید
گفتوگوی متفاوت با بازیگر نقش مریمبانو در سریال یاور** به عنوان فردی که نقش پلیس را در سریال «یاور» ایفا میکنید مهمترین چالش شما با این شخصیت چه بود؟
چالش در بازیگری خیلی برایم مطرح نیست، اما آنچه برایم مهم بود هم بازی بودن با شخصیت اصلی سریال بود که در مظان قدرت نشسته است. یعنی برخلاف اینکه سایر شخصیتهای سریال از یاور حرف شنوی دارند و شاید از او واهمه دارند، اما شخصیت سرگرد در عین اینکه ماجرای دراماتیکی با یاور دارد و سنش هم از یاور کمتر است، هیچ تاثیرپذیری از شخصیت قلدر و عصبی یاور ندارد، چون خودش قدرتی نظامی دارد. اما در عین حال باید تمام تلاشش را بکند که توهینی به شخصیت یاور به عنوان بزرگتر و داغدیده و فردی که در کودکی به خانواده اش کمکی کرده است، نکند.
در حقیقت چالش مهم من این بود که نقش را طوری بازی نکنم که نسبت به یاور گستاخانه شود و به خاطر نظامی بودنش حس قلدری نکند و هم اینکه در جایگاه پلیس رتبه دار و درجه دار خودش را جلوی یاور به واسطه بزرگتر بودن یاور پست و ذلیل نکند و میانه را بگیرد و هم با خضوع رفتار کند.
** تا به حال بازخوردهایی که از سمت مردم دریافت کردید چطور بوده است؟
از کامنتهایی که دریافت کردیم مشخص است مردم سریال را دیده اند و خوششان آمده است، اما خب باید تا پایان بندی قصه صبر کرد و بعد نظر مردم را دید.
** در سریالهای تلویزیونی شخصیت پلیس با محدودیتهایی مواجه میشود و خیلی جای مانور دادن ندارد. شما هم با این محدودیتها روبرو بودید؟ و چطور بر این محدودیتها غلبه کردید؟
دو منظر وجود دارد. به دلیل فشارهای زیاد روی نویسندهها و کارگردانها الان دیگر طوری شده که خودشان خود به خود خودشان را سانسور میکنند و به صورت اتومات اگر میخواهند وارد زندگی یک پلیس شوند نباید زندگی تجملاتی را در نظر بگیرند.
**به همین خاطر پلیسهایی که میبینیم عموما واقعی نیستند و شبیه به پلیسهایی نیستند که در سطح جامعه دیده میشوند.
بله، نیروی انتظامی و ناجی هنر در این سالهای اخیر خودشان مخالف چنین موضوعی هستند و دنبال این هستند که ساختارشکنیها اتفاق بیفتد. اما به این دلیل که فیلم سازان میترسند و نگران این هستند که فیلم شان سانسور شود و به اثرشان آسیبی برسد سعی میکنند روال گذشته را پیش بروند. منظر دوم این است که ما در جامعه مان نه در نقش پلیس بلکه در هیچ قشری انتقاد پذیر نیستیم و به محض اینکه نکتهای حتی خاکستری درباره قشری بیان کنیم به همه برمی خورد و در این میان تنها کسی که ضربه میخورد فیلم ساز است. حتی یادم است در سکانسهایی گروه فیلم ساز میگفتند نه این کار را نکنید، اما سرهنگ ناظری که سر صحنه حضور داشت میگفت اصلا نیاز به این همه سخت گیری نیست و برایش سوال بود که چرا ما این کار را میکنیم؟ من خودم آسیب خورده یکی از بزرگترین آثار هستم و میدانم چه مسائلی به خاطر عدم نقد پذیریها از بین رفت در نتیجه فیلم سازهای ما به این سمت میروند که همه شخصیتها یا سفید باشد یا سیاه!.
** یعنی سازندگان را به خودسانسوری مجبور میکنند؟
بله به هر دو موردش سر این سریال برخوردیم یعنی هم خود ناظر اصرار داشته که کاری که ما انجام میدهیم و حساسیتهایی که داریم اشتباه است و هم اینکه گروه سازنده اصرار دارند که کاری که میکنند درست است..
** شما برای ایفای این نقش دچار محدودیت شدید؟
مخالف خیلی از دیالوگها یا نوع بیانشان بودم و بارها با دو کارگردان در این باره صحبت کردم و همین الان هم که کار را میبینم با وجود اینکه هر دو کارگردان استاد هستند، اما محدودیت ساختاری داشتند. من سر هر کاری که باشم و حس کنم دیالوگ و متنها شعاری است و مخاطب پس میزند به سازنده میگویم. بخشی از کار من در این سالها آسیب شناسی رسانه بوده است و نقاط قوت و ضعف رسانهها را بررسی میکردم و کاملا میتوانم تشخیص دهم چه دیالوگهایی باعث ریزش مخاطب میشود و چه دیالوگی باعث میشود مخاطبان بیشتری با ما همراه شوند.
** موضوع دیگری که درباره سریال «یاور» وجود دارد این است که از ابتدای پخش شما را با سریال «ستایش» ساخته سعید سلطانی مقایسه میکنند و این دو سریال چه از لحاظ کارگردانی، نگارش، بازیگران و حتی در بخشهایی در قصه شبیه به سریال «ستایش» است.
بله این مقایسه وجود دارد. این ماجرا در فضای مجازی بسیار پرسیده میشود و بهتر است در اینجا توضیحی درباره اش بدهم. ستایش و یاور دو سریال متفاوت هستند. نقش اصلی این دو سریال که یاور چلویی و حشمت فردوس باشد به هم شباهت دارد و کارگردان هر دو سریال یک نفر است با قاب بندیهای یک شکل. اما این دو سریال هیچ شباهتی به هم ندارند به دلیل اینکه سریال یاور از نیمه وارد جریان اصلی شد و تا قبل از آن فقط به بیننده اطلاعات میداد.
درست است قصه یاور درام اجتماعی است، اما از نیمه و بعد از قتل شامیز شهمیرزادی وارد داستانی جنایی میشود و پایه و اساس سریال که برای بیننده کشش ایجاد میکرد جنایی بودن قصه و پیدا کردن قاتل شخصیت شامیز شهمیرزادی است. در صورتیکه در ستایش چنین موضوعاتی نداشتیم و بیشتر قصه پیرامون کشمکشهای خانوادگی بود و داستانی پیرامون یک پدر با پسرهایش را شاهد بودیم. به همین خاطر میگویم که این دو سریال از نظر قصه و داستان هیچ شباهتی با هم ندارند و تنها وجه اشتراکشان سازندگان آنها هستند.
** شاید مهمترین دلیل این شباهت از دید مخاطب حضور داریوش ارجمند در نقش اصلی یاور و ستایش باشد. یعنی کاراکتر یاور و حشمت فردوس.
خب یکی از مهمترین دلیل هایش این است که یک بازیگر این دو نقش را بازی میکند و نوع بیان هایشان هم یکی است و اینکه نویسنده دو سریال هم آقای مطلبی است. معتقدم آقای ارجمند به بهترین شکل این دو نقش را اجرا میکند و، چون نویسندههای این دو سریال یکی است چنین شباهتهایی بوجود میآید و هر چه هم بازیگر تلاش به متفاوت بودن کند، اما باز این شباهتها وجود دارد. اما در حالت کلی این دو سریال تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند.
** سریال «یاور» چقدر توانسته در قهرمان سازی موفق عمل کند؟
باید تا پایان سریال دید و بعد قضاوت کرد و اگر از الان درباره آن صحبت کنیم شاید به کار آسیب وارد کند. به نظرم تا به اینجای کار خوب پیش رفته است. به هر حال سعید سلطانی کارگردان برجسته تلویزیون است و تا الان کار شکست خورده در تلویزیون نداشته و عموما کارهایش جزو کارهای پر بازدید شبکه بوده و فردی است که در پردازشها عمیق رفتار میکند و بازی گرفتن هایش حرفهای است.
البته به عنوان کسی که فیلمسازی کرده حس میکنم سریال در مرحله پس تولید آسیب دیده است و این نظر شخصی من است و معتقدم در تدوین صداگذاری و موسیقی حق مطلب ادا نشده است و انتظارم از گروهی که حرفهای هستند شاید بیش از اینها بود. از طرفی حس میکنم این موضوع به قهرمان سازی در سریال آسیب زده است. گاهی وجود ۵ فریم در ایجاد حس در تماشاچی تاثیر به سزایی دارد و این در سینما و تلویزیون هم وجود دارد و مدیومها فرقی با هم ندارند، اما گاهی در برخی سریالها کم و زیاد کردن تعدادی فریمها باعث میشود حتی به قهرمان سازی لطمه وارد شود.
هر چند نباید قدرت بازی آقای ارجمند را نادیده گرفت. فارغ از همه نقدهایی که شده من وارد نقد بازی هیچکدام از استادهایم نمیشوم. ما معتقدم بازی آقای ارجمند به شخصیت یاور کمک کرده و تمام گروه تلاششان را کردند تا یاور حرف اصلی اش را بزند و تا آخر قصه آنچه که تحت عنوان دوستی مرام و معرفت نام میبرند و توقع اصلی نویسنده است را نشان دهند. حال اینکه چقدر به دل مخاطب بنشیند را در پایان کار میشود بررسی کرد.
** قرار است سریال ادامه داشته باشد؟
چیزی در این باره به من نگفتند و اطلاعی درباره اش ندارم هرچند هنوز مشغول ضبط هستیم.
** چرا تصویربرداری تان آنقدر طولانی شد؟ با اینکه برای رسیدن به پخش در ماه رمضان شما دو گروهه شدید؟
این ماجرای دیر تصمیم گرفتن برای ساخت یک سریال مشکلی است که سالها است با آن دست به گریبانیم. تصویربرداری یک سریال ۳۰ قسمتی با این حجم از بازیگر و لوکیشن حداقل زمانی نزدیک به ۶ ماه میخواهد. من تجربه بازی در شبکه خانگی هم دارم و سریال ۲۶ قسمتی را در ۸ ماه ضبط کردیم. سریال یاور نیز در سه برهه مختلف زمانی ضبط شده و همین سرعت ما را گرفت و از طرفی درگیری عوامل و بازیگران با کرونا از دیگر مسائلی بود که سرعت تولید را کمتر کرد و حتی اگر دو گروه هم شدیم، اما این دو گروهه شدن تاثیر زیادی روی سرعت کار نداشت.
** یکی از نقشهای مهمی که شما تا به حال ایفا کردید نقش حضرت عباس (ع) در فیلم سینمایی روز رستاخیز بود. درباره حضورتان در این فیلم و اینکه نقش شخصیت بزرگی را در تاریخ ایفا کردید میفرمائید. به هر حال هر بازیگری آرزوی این را دارد که در گامهای نخست در چنین نقشی بازی کند. ایفای این نقش برای شما هم آرزو بود؟
فیلم «روز رستاخیز» اولین کار شاخصم بود و قبل از آن کار تجربه بازی در تله فیلمهایی را برای تلویزیون داشتم. اما روز رستاخیز اولین کار بزرگم بود و آن زمان من ابتدای کار حرفه ایم بودم.
اما خب این فیلم در اکران عمومی لطمه خورد. چون علمای دینی با نشان دادن چهره حضرت عباس (ع) در این فیلم موافق نبودند و از این مهمتر اینکه علما با یکدیگر بر سر نشان دادن چهره حضرت عباس به اجماع نرسیده بودند و همین باعث شد در اکران به موفقیت خوبی نرسیم
در مورد این فیلم و شخصیتی که بازی کردم بارها و بارها صحبت کردم. برای یک هنرمند یک اثر دو بعد دارد بعدی که عرفانی و شخصی است و به شناخت خودش و جهان اطرافش برمی گردد و بعد دیگر کاری و تجربیات کاری است. معمولا کاراکتری که عین ندارد در سینما و شما نمیتوانید به بازی بازیگر دیگری رجوع کنید و از روی آن تمرین کنید، در عین اینکه شما اول مسیر کاری تان هم هستید شرایط را سخت میکند و درک و اجرایش دو مقوله متفاوت از هم میشوند. طبیعتا یکی از مراحل سخت کاری من همان ابتدای کارم بود و همان اول تمام تجربیاتی که شاید یک بازیگر بخواهد در طول ۳۰ سال به لحاظ فنی تجربه کند، یک بعد است و بخش دیگرش هم این است که من یکباره با ادبیات سینمای حرفهای آشنا شدم.
** کار جدیدی ندارید؟
چند پیشنهاد دارم، اما خب، چون هنوز مشغول بازی در یاور هستم نتوانستم کار جدیدی را قبول کنم. امیدوارم تجربهای که در کارهای جدیدم بدست میآورم از کارهای قبلیم بیشتر باشد.
** شما کارگردانی هم میکنید؟
بله، سال گذشته فیلمی ساختم، اما به خاطر کرونا هیچ فیلمسازی تمایلی به اکران ندارد و من هم ترجیح دادم مسیر جشنوارهای را پیش بگیرم تا ان شاء الله ببینیم چه شرایطی پیش میآید.
منبع:فارس
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: یاور سریال یاور بهادر زمانی دو سریال روز رستاخیز حضرت عباس نقش پلیس حرفه ای سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۸۵۴۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در مذمت و ستایش ارز دریافتی خودروسازان اخیراً گمرک
به گزارش حاشیه صنعت، بر اساس فهرست منتشر شده از مجموع واردات کشور در سال ۱۴۰۲ که برابر با ۶۶.۲ میلیارد دلار است ۲۴ میلیارد دلار به واردات ۱۰۰ واردکننده اول اختصاص دارد که در این لیست و در میان برخورداران عمده از ارز در سال گذشته تعدادی از شرکت های خودروساز و مونتاژکار و قطعه ساز نیز به چشم می خورد.
شرکتهایی چون «بازرگانی دولتی ایران، آوا تجارت صبا، پشتیبانی امور دام و ماهیدشت کرمانشاه، خودروسازی مدیران، وزارت دفاع، پاک دیده، کرمان موتور، کوروش موتور، اکسون، غذایی کوروش، ذوب آهن، بهمن موتور، صبا پیشرو، طبیعت، ایران خودرو دیزل، داریا همراه پایتخت، فولاد مبارکه، کروز، سایپا و آرین موتور» در لیست ارزبگیران بزرگ دیده می شوند. در این خصوص ذکر چند نکته ضروری است:
۱-واردات ارزی در همه جای جهان امری پذیرفته شده و تسهیل گر استفاده کشورها و شرکت ها از مزیت های نسبی خود در تعامل با دیگران است هر چند متاسفانه در کشور ما با تراکم تخلفاتی مانند رانت خواری ها، دلالی ها و بنگاه داری ها یا حتی در مواردی اختلاس ها و سوء استفاده ها از تفاوت قیمت های ارز، تصویر چندان مطلوبی از اختصاص ارز به شرکت ها و نهادها در افکار عمومی وجود ندارد اما مردم حق دارند به صورت شفاف درباره سرنوشت و فرایند مساله اختصاص ارز بدانند .
۲-سوال کلیدی این است که ارز اختصاص یافته به این شرکت ها کجاها هزینه شده است و چگونه؟ سوال دیگر این است که آیا این ارزدهی منجر به تقویت تولید و اشتغال جامعه شده است یا صرفا به خریداری محصولی در کشوری دیگر و فروش آن در کشور مبدا اختصاص یافته است؟ آیا این ارز به خصوص در صنایع جنجالی ایران مانند خودروسازی ها، فقط به خرید یا مونتاژ بدون ارزش افزوده قابل ذکری منتهی شده است یا به «جهش تولید» و «مشارکت مردم» از طریق اشتغال و نوآوری و کارآفرینی نیز منجر شده است؟
۳- در فهرست انتشار یافته از سوی گمرک که برای اولین بار صورت می گیرد، نام برخی خودروسازان یا قطعه سازان از جمله مدیران خودرو – کوروش موتور آریا ، کرمان موتور، و کروز به چشم می خورد. این فهرست در شرایطی منتشر می شود که به گفته ناظران اقتصادی، طی چند ماه گذشته، ارزبری مونتاژکاران خودرو و وارد کنندگان صرف، حاشیهها، اعتراضها و نگرانیهایی از سوی فعالان صنایع خودرو و قطعه به دنبال داشته است و می توان گفت بسیاری از این دغدغه ها به جا و صحیح است.
۴- در نگاهی گذرا به وضعیت ارزبری برخی خودروسازها این فهرست می گوید که صنایع خودروسازی مدیران (مدیران خودرو و کوروش موتور آریا) با سهمی بیش از یک میلیارد و ششصد و سی میلیون دلار ، ارز برترین شرکت در صنعت خودروی کشور طی سال گذشته بوده است. بنابر آمار گمرک، این گروه سهمی در حدود ۲.۵ درصد از کل ارزش دلاری واردات سال گذشته به کشور را داراست. این خودروسازی در سال ۱۴۰۱ بیش از ۹۳۰میلیون دلار ارزبری داشته، بنابراین ارزبری آن در سال ۱۴۰۲تقریبا ۷۵ درصد رشد کرده است. جایگاههای هشتم و در واقع هفتم لیست ۱۰۰ واردکننده برتر کشور در سال گذشته به کرمانموتور و دنیای قطعات پارتیان صنعت بم اختصاص یافته است. کرمانیها در سال گذشته حدود ۸۹۷ میلیون دلار ارزبری داشتهاند که نسبت به سال ۱۴۰۱ رشد حدودا ۷۵درصدی را نشان میدهد.
۵-رتبه بیستم این فهرست، صنایع قطعهسازی «کروز» را معرفی می کند که در سال ۱۴۰۲ بیش از ۳۰۱میلیون دلار ارز دریافتی به نام آن ثبت شده است.
نکته قابل توجه این است که در مقایسه با سال ۱۴۰۱، شرکت کروز کمتر از نیم درصد رشد ارزبری داشته است. نکته دیگر این است بر اساس اظهارات مسئولان کروز، این شرکت در مقابل ۳۰۱ میلیون دلار دریافتی، قطعات بالغ بر ۹۰۰ هزار تا یک میلیون خودروی ایران خودرو و سایپا را تامین کرده است که جزو ارزبری های ایران خودرو و سایپا به شمار می آید. همچنین کروز در رویکردی تحولی توانسته است ۱۴ هزار نفر را مستقیما و ۲۰ هزار نفر را به طور غیرمستقیم در زنجیره تامین مشغول به کار کند.
۶-طرح مورد کروز در برابر برخی شرکت های دیگر صرفا یک مثال بود تا روشن شود همه موارد ذکر شده فهرست انتشاری گمرک، ارزبر هستند اما این کجا و آن کجا! یکی می تواند ارزبر وارد کننده یا مونتاژکار باشد و دیگری ارزبر اما تولید کننده اشتغالزا؛ فراموش نکنیم که واردات باید بتواند ارزش افزوده تولیدی داشته باشد، اشتغال موثر ایجاد کند و چرخ اقتصاد کشور را در جهت عقربه های ساعت و رو به جلو بچرخاند؛ موضوعی که در شعار سال جاری (جهش تولید با مشارکت مردم) و شعارهای سال های گذشته نیز از سوی رهبر انقلاب بر آن بارها تاکید شده است.
۷-انتشار این فهرست گمرک را باید به فال نیک گرفت زیرا شفافیت برآمده از آن می تواند تفاوت دوغ و دوشاب را در افکار عمومی روشن تر کند.